جانان حیدر

 بی من مرو با من بمان جانان حیدر / من دوستت دارم بدان ریحان حیدر

حالا نشستی خیره هستی چشم بر من / قدری بکاه از داغی چشمان حیدر

از انزوای نیمه شب ها خوب خواندی / رحمی بکن بر حالت گریان حیدر

نه سال پیش هنگام وصلت بود گفتی / دل داده ام بر عشق چون توفان حیدر

میلاد موعود

بسم الله الرحمن الرحیم

دوباره سالی گذشت و امام مهربانمان نیامد. و باز غم دنیا بر دلهایمان سنگینی میکند.

آقای ما! بیا...

دنیا تمام تورا میخواهد

بیا و ما را از این همه ستم و بیچارگی رها کن. و به سوی رشد و معنویت الهی راهی مان کن

 اللهم عجل لولیک الفرج

انتخابات 96

بسم الله الرحمن الرحیم

دور دوم مناظرات تموم شد و بنظرم میرسه که آرای آقای روحانی شکست شد. اقشار خاکستری به سمتی غیر از آقای روحانی کشیده شده است. باید دید که ادامه این مسیر به کجا خواهد کشید.

ترجیع بند... مدح امیرالمومنین

بسم الله الرحمن الرحیم

<< ما را ز خیال تو چه پروای شراب است/ خم گو سر خود گیر که خم خانه خراب است>>
گر جمع شود حور و فصور و می و جنات/ بی بوسه بر خاک درت عین عذاب است
هفتاد عبادات دوصد روزه و اطعام/ بی عشق به این شاه کرم نقش بر آب است
آغوس گشودی دو سه آن رخ بنمودی/ از شوق پریدیم ولی حیف که خواب است

از شرب مدام است که مستیم که هستیم
نوکر شده درگهت از عهد الستیم


مملو شده از نام گوارات کتاب است/ امضای تو بر نامه کفار سراب است
افلاک سراسر همه مبهوت تو باشد/ نام تو نگین باشد و افلاک رکاب است
هر چیز بپرسند در آن تار شب قبر/ یک نشئه ز انوار علی کل جواب است
از شوق که دادار سخن گو به علی شد/ اسب شب معراج که در اوج شتاب است


از شرب مدام است که مستیم که هستیم
نوکر شده درگهت از عهذ الستیم


در روز احد بود که رفتند و تو ماندی/ از عشق به ایمان همه گفتند و تو ماندی
در رخت نبی خفتی و از خویش بریدی/ در شهر حسودان همه خفتند و تو ماندی
آنگاه که عمرو از سپر شهر گذر کرد/ فهمید محمد همه مفت اند و تو ماندی
انگشت تکاندی و در از قلعه فروریخت/ مبهوت ملایک به شگفتند و تو ماندی

از شرب مدام است که مستیم که هستیم
نوکر سده درگهت از عهد الستیم

علل گرایش به مادیگری

برای دانلود کتاب علل گرایش به مادیگری شهید مطهری، کلیک کنید.

دریافت
عنوان: علل گرایش به مادیگری
حجم: 1.6 مگابایت

گناه من افتاد

ز هر کرانه تو را تا نگاه من افتاد / ز فرط چرخش گردن کلاه من افتاد

نه پتک و ترگ و تگرگ و نه اژدهای د سر / ز برق چشم و نگاهت سپاه من افتاد

قلم بیصدا مینوسید

بسم لله الرحمن الرحیم

جایی در این زمین که همانا سمایی است / از بهر قدسیان بخدا ماورایی است

هرچند خاک آن دل پر غصه داشته است / در کام انس و جن اثراتش شفایی است

عمری میان گریه تو را کردم آرزو / هر کس به تو رسید دگر " کربلایی " است

از خاک آفریده شدم اصل من ز توست / مرگم اگر به روی تو باشد رهایی است

ای خاک کربلا! حسینم به پیش توست / مردن به پیش دوست همانا گدایی است

من خانه زاد حضرت زهرام و دلخوشیم / عشق حسین و بر در او آشنایی است